به لینک بروید
www.313135.com/post/
نقل قول یکی از بچه های عراقی:
شیخ شیعه عراقی شروع کرده بود به تعریف از حاج قاسم ، میگفت من تا
قبل از این نمیشناختم حاج قاسم رو ولی بعد از برخورد با ایشان و دیدن
عملیات نیروهای وی به قدرت فکری این مرد پی بردم میگفت 20 نفر از
نیروهای حاج قاسم پریروز در یک عملیات غافلگیرانه نیروهای داعش را که
در حال عبور از منطقه ایی بودن قیچی کردن این 20 نفر بدون هیچی زخمی
و تلفاتی 320 داعشی را هلاک کردند و بعد حاج قاسم با کت شلوار اومد
بالا سرجنازه ها و پیامی داد به داعش که همونجا احساس غرور کردم این
شیخ گفت متن پیام حاج قاسم این بود: هماطنور که میبینید لباس من برای
حنگ نیست ، وای برشما اگه رهبرم سید علی دستور بدهد که لباس
نظامی بپوشم. . . .
به نقل از "ندای یک بسیجی":
خداوند در عصر ظهور، تمامی تسلیحات پیشرفته را از کارمی اندازد و مردم ناگزیرند در جنگ از همان سلاحهای ابتدایی استفاده می کنند.
یکی از سوالات مطرح در خصوص مهدویت اینکه، در احادیث آمده است که سلاح حضرت مهدی در هنگام ظهور، شمشیر خواهد بود. با توجّه به این همه پیشرفتی که بشر در زمینة نظامی کرده است چگونه ایشان با شمشیر می خواهند بر این همه سلاح مجهّز و فوق مدرنِ دشمنانش، غلبه کنند؟
جواب:
این كه سلاح حضرت، هنگام ظهور چه خواهد بود، امری است كه حقیقت آن برای ما روشن نیست؛ لذا مشخص كردن دقیق نوع سلاح ایشان، امكان ندارد. به همین دلیل در بین علمای اسلامی در این زمینه نظرات مختلفی وجود دارد که همگی در حدّ احتمال است؛ مهمترین این نظریات عبارتند از:
نظر اول: منظور از شمشیر، خود شمشیر نیست، بلکه حضرت از سلاح های روز استفاده می کنند.
نظر برخی بر آن است که روایاتی كه در آنها به (شمشیر) اشاره شده، لزوماً به معنای آن نیست كه سلاح حضرت، شمشیر است؛ بلكه معنای درست آن، اینست كه قیام امام مهدی مسلّحانه است. طبق این نظر، سلاحی كه حضرت در قیام خود از آن استفاده میكند، سلاح متعارف روز است آنها معتقدند «شمشیر» كنایه از قدرت و نیروی نظامی می باشد، همانگونه كه «قلم» كنایه از علم و فرهنگ است. دلیل این گروه آنست که چون در زمان معصومین، سلاحی جز سلاح سرد (مانند شمشیر) نبود، معنا نداشت كه ائمه برای مردم آن زمان در مورد سلاح-های پیشرفتة امروزی (مانند موشک و ...) سخن بگویند.
نظر دوم: سلاح حضرت، همان شمشیر است نه سلاح های مدرن امروزی
دستة دیگر می گویند حضرت واقعاً از خود شمشیر استفاده می کند نه سلاح های روز. دلیل این افراد اینست که سلاحهای جنگیِ فعلی ظالمانه هستند و باعث كشته شدن انسانهای فراوان دیگری كه ممكن است بیگناه هم باشند، میشوند.
البته این گروه در جواب این سؤال که حضرت چگونه می خواهد با شمشیر در مقابل این همه سلاح های قدرتمند مبارزه کند، احتمال های مختلفی را مطرح کرده اند كه همگی آنها نیز در حدّ احتمال است نه به صورت قطعی:
1ـ احتمال اول: اگر چه حضرت با شمشیر قیام میکند؛ ولی خداوند در آن شمشیر، قدرت و اعجازی نهفته که تمامی سلاحهای موجود را مغلوب نیروی خود میسازد. آری! همانگونه كه خداوند با یك قطعه چوب (عصا)
حضرت موسی را بر فرعون و لشکریانش پیروز گردانید؛ قادر است كه
امام زمان را با شمشیر بر همة دشمنانش پیروز گرداند. (إنَّ الهَف قادِرٌ عَلی کُلِّ شَیْءٍ)
2ـ احتمال دوم: خداوند در عصر ظهور، تمامی تسلیحات پیشرفته را از کارمی اندازد و مردم ناگزیرند در جنگ از همان سلاحهای ابتدایی (یعنی شمشیر و مانند آن) استفاده کنند؛ بنابراین حضرت نیز با همان شمشیر میجنگد.
3ـ احتمال سوم: از کجا که در زمان ظهور، این اسلحه های مهیب در اختیار بشر باقی باشد، چرا که ممکن است که در اثر جنگ های خانمانسوزِ جهانی که پیش از ظهور واقع می شود، بسیاری از این سلاح های مدرن معدوم گردد.
4ـ احتمال چهارم: پیروزی اصلی حضرت، بوسیلة افتادن رعب و وحشت در دل دشمنان است، به گونهای كه آنها نمیتوانند از ابزار خود بهره ببرند. در حدیث آمده است (او با شمشیر و ایجاد رعب و وحشت یاری میشود.) بدیهی است که شرط اولیة استفاده از توان و تجهیزات پیشرفته، داشتن روحیه است. وقتی كسی بترسد، هیچ كاری نمیتواند انجام دهد.
3ـ احتمال پنجم: امكان دارد سپاهیان دشمن وقتی كلام دلنشین امام را شنیده و معجزات ایشان را ببینند، از فرماندهان ظالم خود سرپیچی كرده و از این سلاحها استفاده نكنند.
به راستی اگر بیست سال قبل از شروع انقلاب اسلامی کسی خبر می داد که امام خمینی بدون هیچ سلاحی در برابر شاه و ارتشِ تا دندان مسلح او پیروز می شود، برای مردم قابل پذیرش بود! ولی همگان دیدید که ارتش و نیروهای مسلّح طاغوت، از فرمان فرماندهان خود سرپیچی کرده و سلاح ها را علیه مردم و انقلابیون بکار نگرفتند.
مشابه این مطلب نیز در طول تاریخ مکرّر دیده شده است؛ نمونة کوچک آن واقعة نماز باران مرحوم آیت الله خوانساری است:
قم گرفتار بی بارانی شده بود. مردم تصمیم گرفتند برای نماز به مصلّی بروند. مرحوم آیت الله خوانساری امامت جماعت را پذیرا شد و فرمود: من حاضرم برای نماز استسقاء بروم. بسیاری از مردم هم به راه افتادند؛ رودخانة شهر خشک شده بود؛ یک عده داخل رودخانه راه میرفتند و یک عده جوان خام هم متلک میگفتند، آنها میگفتند: «توی رودخانه نروید، آب شما را میبرد!» اما اینها اعتنا نکردند و رفتند. این جریان در موقع جنگ جهانی بود. پایگاه نظامیهای آمریکا در «خاکفرج» بود؛ آمریکاییها دیدند که جمعیت میآید، خیال کردند میخواهند به پایگاهشان حمله کنند، تمام مسلسل ها را سوار کردند که مردم را بکوبند، اما رئیس شهربانی نزد آمریکائیها رفت و گفت: «مردم میخواهند نماز بخوانند و دعا کنند. به شما کاری ندارند.» بالاخره مردم آمدند، آمریکاییها هم نگاه میکردند.
مرحوم سید محمد تقی خوانساری آمد دعا خواند، نماز خواند، با فاصلة کم، باران عجیبی آمد. وقتی باران آمد آمریکاییها شوکه شده بودند و بلافاصله بوسیلة رئیس شهربانی از مرحوم سید محمد تقی خوانساری وقت گرفتند، اُمراء و فرماندهان بزرگ آمریکایی آمدند مقابل آیت الله خوانساری زانو زدند، گریه کردند، التماس کردند، مترجم گفت اینها میگویند: «آقا تو مسیح زمانی! تو مستجاب الدّعوهای! تو که دعا کردی باران آمد، دعا کن، جنگ تمام شود، ما پیش زن و بچهمان برویم!»
آنها با دیدن کرامتی کوچک از آن عارف، این گونه به او دل بستند؛ حال اگر خود امام زمان که حجت بزرگ الهی است بیاید چه خواهند کرد!! (1)
داستان واقعی خیانت(زنا)
امروز یکی از دانشجوهایی که خونمون اومده بود قضیه ی جالب و در عین حال عبرت آموزی رو نقل کرد . گفت : با چند تا از رفیقام سوار تاکسی بودیم که راننده ی تاکسی برای اینکه ما رو نصیحت کنه که در این سنین جوانی مواظب خودتون باشید ، گفت : بیست سی سال قبل وقتی که 18 سالم بود ، توی محلمون یک زن خراب زندگی می کرد که شوهر هم داشت . یه بار وسوسه شدم که باهاش رابطه داشته باشم .
صداش زدم و گفتم : سوار شو . گفت : تو کی هستی ؟ گفتم : سوار شو تا بهت بگم . وقتی سوار شد ، گفتم : من شوهر همون زنی هستم که الآن باهاش مشغول بودی ! از ترس شروع به لرزیدن کرد . گفتم : نترس ، حقم بود و خاطره ی دوران جوونیمو واسش تعریف کردم و گفتم :
تو هم منتظر چنین روزی باش !
بعد از این قضیه هم زنم رو طلاق دادم . این را براتون گفتم که مراقب رفتارتون باشید و گول وسوسه های شیطون رو نخورید...
پیامبر اکرم (ص) فرمود: هر کس با زن مسلمان یا یهودى و نصرانى و مجوسى یا کنیزى که آزاد باشد زنا کند و بدون توبه و با اصرار بر این گناه از دنیا برود، خداوند متعال سیصد در عذاب را در قبرش باز مى کند که از هر درى مارها، عقرب ها، افعى ها و اژدهاهایى از آتش بیرون آیند و او را نیش زنند که در اثر آن ، بدنش آتش گیرد و تا روز قیامت بسوزد.
منبع: www.313135.com
ابد شماهم دیده و یا شنیده اید خانم هایی که وضع ظاهری مناسبی ندارند و به اصطلاح خودشان امروزی هستند به دختران و بانوان باحجاب امل و بی فرهنگ می گویند. اما آیا واقعاً خانم های با حجاب بی فرهنگ هستند؟
هخامنشیان که بنیانهای فرهنگ و تمدن ایران را پی ریزی کردند از مهمترین ویژگی تمدنشان همانطور که از کتیبه های بجای مانده از دوره هخامنشی میتوان مشاهده کرد اعتقاد به خدای دانا وتوانا بنام اهورامزدا بوده است.
در شرایطی که ایرانیان باستان برخلاف اعراب جاهل بت پرست نبودند و برخلاف یونانیان به خدایان متعدد اعتقاد نداشتند و برخلاف هندوان گاو را مقدس نمیدانستند و برخلاف مصریان شاهان ایران همچون فراعنه مصر ادعای خدایی نداشته اند. بنا بر همین فرهنگ و تمدن پوشش زنان در ایران باستان هم همیشه سبک و اسلوب خاصی داشته است.
بررسیها نشان میدهد که پوشش تمام بدن در دورههای مختلف تاریخی چه نزد زنان و چه نزد مردان در ایران یک حقیقت بوده است و به هیچ وجه ایرانیان در برهنگی به سر نمی بردهاند. برخی معتقد هستند که این پوشش کامل و آراسته به نوعی ریشه به وجود آمدن حجاب در دنیا است.
ویل دورانت معتقد است نقش پوشش و حجاب زنان در ایران باستان چنان برجسته است که میتوان ایران را منشأ اصلی پراکندن حجاب در جهان دانست.
دایرهالمعارف لاروس نیز به وجود حجاب زنان در ایران باستان اشاره میکند. در تفسیر اثنی عشری چنین آمده است: «تاریخ نشان میدهد که حجاب در فرس(فارس) قدیم وجود داشته است.»
حال به نظر شما باتوجه به تمدن و فرهنگ ایرانی ها خانم باحجابی که در خیابان خود را از دید نامحرمان می پوشاند امل و بی فرهنگ است یا خانمی که فرهنگ خود را از غرب که همان وسیله لذت ساختن از زن و برهنگیست به ارث برده امل و بی فرهنگ است؟
منبع:فندرسک
خبر داری که؛ دیروز خواننده ی محبوبمان مرد...
زندگی مان تعطیل شد...
و همه ی وجودمان شد او...
حرفهایمان، کارهایمان، همه و همه تحت تاثیر مرگ او بود...
و دست آخر هم، یک جا جمع شدند و در فراقش گریستند...
ترانه سر دادند...
ناله ها کردند...
دیشب وقتی آن جمعیت را دیدم، که در فراق یک خواننده اینقدر سنگ تمام می گذارند، در حالیکه فراق تو را سالهاست می چشیم و دم فرو بستیم...
فهمیدم ره گم کرده ایم...
یک لحظه به خود آمدم دیدم تو هم برایمان سالها خواندی...
تو هم سالهاست برایمان از عشق می گویی...
و تو هم سالهاست که ...
«نگران منی»
ببخش ما را که چون هفته های گذشته دلت را آزردیم...
ببخش ما را که دوباره «بغض»ی بر گلویت نشاندیم...
مهربانم
برگرد که از دست نروم...
وقتی به پایت نشستم...
برگرد سر به راهم کن...
وقتی دست یاری می طلبم...
امام زمانم...
مهربانم...
امروز سلامت می کنم با شرمندگی تمام...
کلیپ مداحی «ما انقلابی هستیم» میثم مطیعی
داستانی از یک ضد چادر
مریم از اصفهان:
رک و راست بگم من از هر چی چادر و چادریه بدم میومد!وقتی داخل اتوبـوس یا تاکسی مجبـور می شدم کنار یه چادری بشیـنم لباسم و جمع می کـردم که بهش نخوره و با حالت رقت آوری بهش نگاه می کردم!با خودم می گفتم حیوونکی چطوری زندگی می کنه؟!با اون چادر و اون قیافش!الان قرن مدرنیتـه است باید شیک و با کلاس بود نه مثـل اینا عقـب افتاده و بدبخـت!گذشت تا دانشگاه دولتی قبول شدم …توی کلاسی که بیشتر بچه ها چادری بودند!خیلی ناراحت بودم از اینکه کلی درس خوندم تا دانشگاه دولتی قبـول بشـم حالا باید یه مشـت چادری امل و تحمل کنم که تازه خودشـونم برام می گیـرن! خدا به داد برسه….خیلی باد تو سرم بود و هیچکس و تحویل نمی گرفتم!با چند تا مانتویی مجبور بودم بگردم که اصلا ازشون خوشم نمیومد ؛ کارشون مسخره کردن این و اون بود و غیبـت و جلـف بازی و سبـک سری ؛ تحمل اون ها واقعا سخت بود …تنهایی و ترجیح دادم و ازشون جدا شدم ؛ دیگه تنها شده بودم یواش یواش سر حرف با بچه های دیگه هم باز شد…می دیدم زیر چادرای مشکیشون لباسای مرتب و شیکی می پوشـند و دخترای مودب و درس خـونی هم هستن البته نه همشـون! مشکل من این بود که نمی تونستم بینشون فرق بزارم. فقط همه رو چادری می دیـدم و برام مهم نبود چرا چادر و انتخاب کـردن!چیزی که توی دانشگاه آزارم می داد وقتی بود که می خواستم وضو بگیرم یا نـماز بخونم . اینقدر با تعجـب نگاه می کردن که انگار توی فرانسه دارم این کار و می کـنم! حتی یکی از بچه ها گفت: مگه توام نماز بلدی؟!!!روی ظاهرم خیلی قضاوت های بدی می کردن اما من می زاشتـم پای جهل خودشون!توی مسجد مذهبی ها برخورد خوبی نداشتند بعضیا اینقدر نگاه می کردن که چششون در میومد بعدم با اخم می گفتن استغفرالله! خانوماشونم به من نگاه می کردن و در گوش هم پچ پچ می کردن! خلاصه وقتی میرفتم مسجد حس می کردم مسجد اوناس و من اضافی ام! این بود که خیلی کم میرفتم. عادت نداشتم بخاطر دیگران و هرجایی که میرم لباس عوض کنم همه جا یه جور بودم.ترم بعد بردنمون مشهد….اونجا درسته مجبور بودم چادر سرم کنم اما توی شهـر غریب و زیر نـگاه های ریز و درشت خیلی می چسبیـد. از مشهد که برگشتیم دیگه نه انگیـزه ای داشتم برای چادر سر کـردن نه پشتوانـه ای. اما گاهی هم به آرامش قشنگی که اونجا داشتم فکر می کـردم. اما خیلی سرگردون بودم انگار توی یه برهوت گم شدم همش می گفتم خدایا دیگه هیچ چیز توی این دنیا من و راضی نمی کنه . گاهی هم آرزوی مرگ می کردم.…!!تا اینکه توی سرویس دانشگاه با یه دختر چادری آشنا شدم که با بقیه فرق داشت…اصلا خودش و توی دست و پای کسی نمی انداخت ، حرف زدن باهاش خیلی جالب بود!حرف های جدیدی می زد!پسرای سرویس همه ازش حساب می بردن!!با این حال هیچکدومو تحویل نمی گرفت!فهمیدم مطالعه زیاد داره و کتابهای خوبی هم می خونه ، چند تا از اون ها رو به منم معرفی کرد.شب ها که از دانشگاه برمی گشتیم یه راست می رفتیم سخنرانی حاجی.حاجی یه مرد با صلابت و رزمنده بود که خاطرات جالبی هم از دوران اسارتش تعریف می کرد. سخنرانی که می کرد آدم سر جاش میخکوب می شد! با بقیه خیلی فرق داشت. مثل مذهبیای دیگه ما به قولی بد حجابا رو اَخ و تُف نمی کرد ، به همه پیر و بچه و بزرگ و کوچیک احترام میزاشت. بدون اینکه بهمون نگاه کنه آنقدر قشنگ جواب سلاممون و می داد انگار خیلی وقته ما رو میشناسه! یا فامیل نزدیکشیم…سرتون و درد نیارم ، اون شب شب هفتم محرم داشت در مورد معاویه صحبـت می کرد و نقش تاریخی اون در کربلا. حـرف هاش مثل همیشه شیرین و دل نشین بود. روضه نمی خوند ولی آدم از شنیـدن برخی واقعیت های تلخ گریش می گرفت. بعـد از سخنرانی در مورد چادر ازش پرسیدم گفت دخترم نه اینکه هرکس چادریه آدم خوبی باشه و نه اینکه اونایی که مانـتویی هستند آدمای بدین! اما چادر چند بُعـد داره. که بعد از انقلاب چادر توسط غربی ها سیـاسی شد. اون ها چادر و نماد دین می دونـستن چون زن های انقلابی بیشتر چادری بودند و اون ها بعد از انقلاب اومدن تا این روند و عوض کنند. غربی ها می گفتن انداختن چادر از روی سر هر زن مسلمان به معنای زدن یک گردان است! می دونی چقدر جوونای نازنینمون پرپر شدن؟ حالا تو با چادر می تونی کاری بزرگتر از کار اونا انجام بدی!اشک توی چشام جمع شده بود!حرفاش واقعا به دلم نشست. اما نمی تونستم با نگاه های تمسخر آمیز مردم و دوستای دیگم چی کار کنم…تقریبا بی خیال چادر سر کردن بودم. شروع کردم به خوندن کتابهای امام خمینی(ره) و سخنان رهبری ….برام جالب بود که رهبر هم با بقیه خیلی فرق داشتند نه امام خمینی توی حرفاش گیر داده بود به حجاب نه رهبری!برعکس مساله ی مهم توی حرفاشون عدالت بود و خیلی قشنگ وظیفه ها رو شرح داده بودن. نا گفته نماند که قبلش اوضاع بد و می زاشتم پای رهبر می گفـتم پس چرا هیچ کاری نمی کنه! اما وقتی دیدم این همه صحبت کرده و بارها به مسئولین تذکر داده و برای مردم هم وظیفه ها رو شرح داده برای نهاد ها و موسسات فرهنگی هدف و راهکار تبیین کرده ، دیگه واقعا جای شـک نبود که رهبر تنها است و با همه ی تنهایی اش کار می کنه . به فکر قبلا خودم می خندیدم حالا می فهمیدم امام زمان هم چقدر تنها است و تا مردم نخوان و تلاش نکنن مشکلی حل نمیشه . امام یه طرف قضیس امت هم هستند و باید تلاش کنند.یادمه توی یکی از سخنرانی ها حاجی می گفت وقتی توی اسارت بودم خیلی مثنوی مولوی و حافظ و می خوندم و شروع کرده بودم اون ها رو شرح کردن. اما وقتی آزاد شدم و دیدم رهبر روی خاطرات اسرا تاکید دارند شروع کردم به خاطره نویسی درباره ی روزهای اسیری و جنگ…حرف های حاجی همیشه انگیزه ای بود برای تلاش. البته نا گفته نماند که کتابهای زیادی از حاجی(علی حسینی مُنجِزی) درباره ی خاطرات جنگ و اسارت ایشون چاپ شده که هر کدومش داستان جالب و خوندنی و رقم زده است.کتابهایی مثل آمپول هوا، باند عقرب،روحانی دلداده، دیوانه ی خمینی، یک گلوله یک پرواز،امیر دل ها، تخریب چی کیه؟،دو شیشه اشک، اولین اذان، یک روز تلخ، شهر هرت، ابوطیاره،بچه سرهنگ، راننده لودر،یاران عاشورایی و…..وقتی میدیدم حاجی توی خاطراتش از پسری تعریف می کرد که مربی رقص بانوان بوده و بعد از معاشرت با حاجی همه ی زندگیش عوض شده و رفته تو خط امام و رهبری اونوقت می دیدم بعضی از مذهبیا با رفتار تعصب آمیزشون و امربه معروف و نهی از منکر نادرستشون چه جنایتی در حق خودشون و اسلام انجام می دادن. اینطوری جوونای نازنینمون و دو دستی تقدیم غرب و آمریکا می کنن. نمی دونستن که با اخم و بی احترامی آدم بیشتر از دین بدش میاد و به قیمت نابودی خودشم که شده می خواد باهاشون لج کنه.بعد از آشنایی با حاجی فهمیدم که نباید اشتباه مسلمانان را پای اسلام بنویسم ، اسلام واقعا دین رافت و محبت است….چند ماه بعد نزدیک عید بود که یه روز همینطوری چادر سرم کردم گفتم: خدایا بخاطر تو پس خودت هوامو داشته باش! و با چادر رفتم بیرون حس می کردم واقعا عوض شدم دیگه استرس و اضطراب نداشتم دوستام وقتی من و میدیدن با کلی ذوق و شوق ازم تعریف می کردن و می گفتن مثل تازه عروس ها شدی! اولین روز چاری شدنم روز تولد دوبارم بود.ـ
شمر بن فرط ضیابی کلابی معروف به شمربن ذیالجوشن یکی از فرماندهان سپاه امیرالمؤمنین علی (ع) در جنگ صفین بود که تا مرز شهادت پیش رفت و جانباز شد ولی با گذشت زمان در لشکر خوارج قرار گرفت و در واقعه عاشورا در لشکر عبیدالله بن زیاد سر بهترین مخلوق خدا را از پیکر مبارکش جدا نمود.
شمری که تا مرز بهشت رفت اینک جایگاهی در جهنم دارد که هرکسی در آن جایگاه پست قرار نمی گیرد و تنها دلیل آن هم بی بصیرتی شمر و نشناختن امام زمان خود بود زیرا که شمر مادیات دنیا را به لذت های آخرت فروخت.
امروز هم در کشور ما هستند افرادی که روزی ادعای اطاعت از رهبری داشته اند اما امروز مدعی پست و مقام هستند و خون مردم را میمکند تا بر اندوخته هایشان افزوده شود. در حوادث سال 88 خوب دیدیم عده ای چگونه چهره واقعی خود را به نمایش همگان گذاشتند و هنوز هم بر طبل بی بصیرتی خود می کوبند. کشور ما از ابتدای انقلاب شمر های زیادی را به خود دیده است ولی اگر از واقعه عاشورا و درس بصیرت را می آموختند هرگز تن به این خیانت نمی دادند....
http://sayberi174.persianblog.ir
ازادی به سبک . . .
مقایسه اوشین با حضرت زهرا
تصاویر: چادر یا مانتو…مسئله این است!
قضاوت با شما
کدام تصویر برازنده ترند؟
عمري سفر براي «الغدير»
ارمغان فرهنگ غرب ،تنوع طلبی و خیانت به همسر
جالب انگیز - تن فروشی های یک ساعته با کلاه شرعی
600 کودک یتیم شیعه در پناه آستان قدس حسینی هستند
بحمدالله آستان مقدس حسینی هیچ مشکلی برای پذیرایی محبین اهل بیت علیهم السلام ندارد
اما از کمک های مردمی جهت کمک به آوارگان شیعه استقبال می کنیم.
جنایات تکفیریها در سوریه و عراق سوغات عمال یهود است
در جنگ فکری نیز نباید بنشینیم داعشیها، وهابی ها و سلفی ها بیایند فکر خود را نشر دهند
بعد ما فکر کنیم که در برابر آنها چه باید بکنیم.
داعش "کوفه" را پایتخت خلافت اسلامی تعیین کرد!
اين بيانيه همچنين مي افزايد: رافضی ها جایی در کوفه ندارند، ما ابتدا مکان های شرک آلود کوفه را
تخریب سپس در مسجد آنجا نماز شکر را خواهیم خواند!
"کمال حیدری" لعن زیارت عاشوراء را زير سؤال برد
همانطور که در چند سال پیش خطاب به آن فرد لبنانی گفتم،
کسانی که مذهب خدشه وارد می کنند از ابن ملجم مرادی ملعون کمتر نيستند،
اکنون نيز حرفم را تکرار مي کنم.
نصب بنر رهبری در ساحل مدیترانه ، مشرف به اسرائیل (+عکس)
مسأله، هستهای نیست
فتنه تغلب
گروههای تکفیری بلای جان حامیانشان میشوند
از آيت الله مصباح يزدي انتظار نداشتيم!
اظهارات جنجالی و افراط گرایانه ی ایت الله مصباح یزدی
مفتي وهابي: یزید تا روز قیامت مستحق لعن شدن است
تعداد صفحات : 4